تایتل قالب


۴۷ مطلب با موضوع «غزل» ثبت شده است

زلال آینه ها را بیا و باور  کن
شکوه ومنزلتی نو طلب زداور کن
پریش وزخمی ام ای جان بیاوازسرمهر
ترحمی به دل این به غم شناور کن
توازتبار کدامین قبیله آمده ای
نگاه شرقی خود را به سوی خاورکن
رفیق هستی ویکدل همیشه می مانی؟
درخت زخمی جان مراتناورکن


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۱ ۰ ۲۴۲

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۱ ۰ ۲۴۲


 

محو جمال یارم ومحتاج یک نگاه
جز عشق وی به دلم نیست هیچگاه
ترسم عنایتی نکند از کرم به من
بر من که بنده ام به درش صبح وشامگاه
یا از دمش بمیرم ویا زنده از می اش
وآنگه به ره درآیم از این در به خانقاه
کردم خطا وجرم فزون وامید هست
یکجا ببخشدم زکرم زین همه گناه
لعل لبش که دید ونشد مست جام وی
یعنی که ناظمی نکند هیچ اشتباه


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۱۹

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۱۹



ازغم عشق تو درسوزوگدازم چه کنم
شب وروزم همه دررازونیازم چه کنم
تا که عاشق شده ام حال خوشی نیست مرا
رهنما باش مرا چاره چه سازم چه کنم
به جزامید وصال تو مرانیست خیال
گربه درگاه تومن شعرنسازم چه کنم
فکرمن بود که ازبند رهایی یابم
چون زبندم نرهانی گل نازم چه کنم
چشم تاچشم پی وصل تودرراه شدم
ای توامید من ای محرم رازم چه کنم
تابه امید توجانا پرزد این مرغ دلم
من اسیر قفس بسته وبازم چه کنم


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۰۳

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۰۳



آنروز که دیدم من سیمای ترادرراه
عاشق شدم ومجنون ازعشق شدم آگاه
من مست نگاه تو، چشمم به طواف تو
دیدم چو سراپایت آنگاه کشیدم آه
درکوی تو گم گشتم دیوانه خم گشتم
آنگه که نهادم من ازعشق قدم درراه
توبودی ومن اما مهجور زیکدیگر
من غمزده ازهجران دلداده وخاطرخواه
ازتونتوانم گفت افسانه افسونگر
دلداده شیدا و دلباخته ی ناگاه
درقلب توحس کردم غوغای شعف گونه
وقتی که نگاه من باچشم توشدهمراه
مجنون توام بنگر احساس وکلامم را
یک بوسه بده من را بنمای سخن کوتاه


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۲۸

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۲۸



حال مایاران زشورعاشقی مجنون زعشق
روح ماازجنس عشق وجسم مامشحون زعشق
سهم ماازبوستان معرفت انبوه شورعاشقی
یافزونی ازغم دلدادگی مدیون زعشق
یادمان باشد، لطافت را، شرف را، عشق را
حاصل دلبستگی های درون مرهون زعشق
نیست درخاطر بجز عشق وغم هجران ووصل
ازتب وتاب فراق ولاجرم مصون زعشق
نرگس چشم من امشب نوحه خوان دلبر است
نغمه ها می سازد ازاین نای دل موزون زعشق
ازدلستان مروت وام ها دارد دلم
هردم ازاندیشه ام پیداست این مکنون زعشق
ظاهرا باعشق هوخوکرده ام بنگرکه من
آسمانی گشته ام هستم بسی مفتون زعشق
میل کوی یاردارم باده نابم دهید
یکدم از آن ساغر مشکل گشا معجون زعشق
یارب ازاین لطف بی حدت که ما را شد نصیب
تابه کی گویم سپاس حضرتت ممنون زعشق

ناظما،افسون عشقت چون به جانت زد شرر

یابنوش این زهررا یاشعرگو مضمون زعشق


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۳ ۰ ۰ ۲۵۳

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۳ ۰ ۰ ۲۵۳


حرف بزن سخن بگو سکوت توست آتشین
سهم من ازسکوت تو عزلت خامشم ببین
یارمن ای نگارمن ای همه بود وهست من
نگو سخن زرفتنت مکن دل مراغمین
حضورتوست رویشی زعطر لاله زارها
مهر تو هم بشارتم دهد زشعر دلنشین
یاد تو جمله هست من عشق توپای بست من
دردل من ببین زدی شراره های آتشین
یاورمهربان من عشق تو زیب جان من
ای تو تمام عشق من برتوهزار آفرین
نگارخوب ونازنین نام توخوب ودلنشین
برای توسروده ام سخن به شعر بی قرین


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۳ ۰ ۰ ۲۱۵

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۳ ۰ ۰ ۲۱۵



من چه گویم از دل زارم که بیمارم هنوز
شب شده مهتاب در خواب است وبیدارم هنوز
غرق نور وشادمانی آسمان تار شب
لیک تاریک است و طوفانی دل زارم هنوز
ماه خندان کهکشان ها نور باران
غم نهان در دل که از عشقش گرفتارم هنوز
مثل مجنون غرق افسون آسمان شاداب و گلگون
اشک بارم روز و شب می باشد این کارم هنوز


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۲ ۰ ۰ ۲۵۵

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۲ ۰ ۰ ۲۵۵


۱ ۲ ۳ ۴ ۵

شعرهای علیرضا ناظمی

شاعر ،نویسنده و منتقد

اشعار و سروده های پارسی شاعر علیرضا ناظمی(ناظم)