زخمه ای/
بر سه تار سکوت
در کسوتی گنگ
از هجوم هجمه های هجا
تاریِ کفش های مترسک،
و پاهای/
بی حوصله
جغد پیر شوم
غارغار غم انگیز
و سایه ی تکه ابرهای تاریک
بر گستره وطن
در طلوع اشغال مزرعه
پایکوبی اسب ،
و رقص بلدرچین
در زوزه ی مرگ
شکار شیر /
در وسعت آینه
و مرگ دارکوب ،
بر فراز لانه
که شلیگ گلوله
سیاهی سوگ ،
غربت،
غ
م
در چنبره ی تاک
بر همین حوالی درخت ها
پریشانی گیسوی بید در باد
خلسه ای ظهر گاهی
در بهتی ناباورانه
از اشک، از تردید
قحط نان، آب
و سفره پیراهن چرکین مترسک ها ،
به مهمانی خویش
گنجشک های
خیس را