تایتل قالب


۱۶۵ مطلب توسط «علیرضا ناظمی» ثبت شده است

زخمه ای/
 بر سه تار سکوت
در کسوتی گنگ 
از هجوم هجمه های هجا
تاریِ کفش های مترسک،
و پاهای/
بی حوصله

جغد پیر شوم
غارغار غم انگیز
و سایه ی تکه ابرهای تاریک
بر گستره وطن
در طلوع اشغال مزرعه
پایکوبی اسب  ،
 و رقص بلدرچین
در زوزه ی مرگ
شکار شیر /
در وسعت آینه
و مرگ دارکوب ،
بر فراز لانه 
که شلیگ گلوله
سیاهی سوگ ،
غربت،
غ
م
در چنبره ی تاک
بر همین حوالی درخت ها

پریشانی گیسوی بید در باد
خلسه ای ظهر گاهی
در بهتی ناباورانه
از اشک، از تردید
قحط نان، آب
و سفره پیراهن چرکین مترسک ها ،
به مهمانی خویش
گنجشک های 
خیس را


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۲-۱۰ ۰ ۰ ۴۴۱

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۲-۱۰ ۰ ۰ ۴۴۱


ریختم در هیاهوی وسوسه
اندوهی دهشتناک را
از
چشم های سیاه بارانی
که ازدهام شب را
به سکوتی سرد مهمان می کند
وقت.... هق هق های شبانه
گربه های ملوس
وپنجه هایی که شرم دارند از
زیر ورو کشیدن
که باطن کاسه های  فیروزه ای آب را
خوب می فهمند
وشرم می کنند از
خلوت ماهی کوچک حوض همسایه
وقتی که با ماه تنهاست.....!!!!


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۲-۰۹ ۱ ۰ ۴۱۹

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۲-۰۹ ۱ ۰ ۴۱۹


تو آمدی و رفت زتن ماجرای درد
از خاطرم گریخت غم روزهای سرد
در دل بمان که به احساس بودنت
مانده ست بر مدار تو این قلب دوره گرد
((یلدا بپاست جان من اکنون شتاب کن))
دل در هوای دلکش اردیبهشت رفت
با غمزه ی نگاه تو دل تا بهشت رفت
سودای وصل بود وبنای عمارتش
دل در هوای چینش آن خشت خشت رفت
((افسونگری تو کم کن ورخ در نقاب کن))
خرداد زاده ایم ودل ما سخن سراست
در هرسخن کلام غم عاشقی بپاست
خورده گره به غم همه احساس عاشقی
این شور عاشقی ست که پایان ماجراست
((حال مرا چو عهد قشنگ شباب کن))
با نرگس مستت تو به شعرم قدم زدی
با یک بغل دسیسه به قلبم علم زدی
کوچی به دل نمودی ودر فصل انتخاب
تو بهترین روز مرا هم رقم زدی
((در من جز عشق هرچه که دیدی خراب کن))
با تیر عشق به جانم چه تاختی
در عرصه حضور زبودن چه ساختی
مردادی ام تو به گرمای عشقمان
شال حذر ز سردی دی از چه بافتی
((گرمای تیر ماهی من پس شتاب کن))
جادوی هرنگاه تو اعجاز می کند
صد راه بسته را به دلم باز می کند
با هر قدم به من که تو نزدیک می شوی
دل در هوای عشق تو پرواز می کند
((ای دل بیا وعطر تنم را گلاب کن))
آهسته آمدی وچه بی درد آمدی
در انتهای فصل  شب سرد آمدی
با آنکه حس ناب لطیفی تو داشتی
مردانه عزم بودی وچون مرد آمدی
((با بوسه ای ز مهر بیا انقلاب کن))


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۲۸ ۰ ۰ ۴۴۲

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۲۸ ۰ ۰ ۴۴۲


یکی بوسه یکی چشمان پسندد
یکی زلف پری رویان پسندد
دل من با همه یک فرق دارد
نگارم را به قدر جان پسندد


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۱۷ ۰ ۰ ۳۷۷

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۱۷ ۰ ۰ ۳۷۷


آنقدر در کوی تو حیران وسرگردان شوم
در غم هجران تو در خون خود غلطان شوم
همچو مجنون مسلکان در کوی تو مسکن کنم
یا برای وصل تو ای یار در زندان شوم
ای که عشقت از ازل با هستیم پیوند خورد
گو چگونه درد هجرت را کنون درمان شوم
در دو چشمم نازنینا جستجو کن اشک را چون توانم نازنین در هجر تو خندان شوم
کی توانم در دلت  ای دلبر ای  زیبای من
ساعتی را جای گیرم اندر آن مهمان شوم


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۱۶ ۰ ۰ ۴۰۴

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۱۶ ۰ ۰ ۴۰۴


آغازیدن غم هایم
از وقتی بود که
رد برف را
بر سیاهه ی گوشه
ترنه ات دیدم/
وپی بردم
به
هنگامه ی
فراموشی رمزها
اشتباهی کوچه ها/
هنگام سکوت
قناری درقفس
هنگام نوشتن،
بجای حرف/
وتو
تنها مرا در میان
ستونی از
کلمات
ردیف
واژه
جمله
و لغتها
دربند کشیدی/
و
بگردنم آویختی غل تعهد
تا بجای
قول
حرف
دکلمه
آواز
و سخن
از عشق
تنها برایت شعر بگویم
بر مزار حال نزار/
از تراوشات ذهن
یار صمیمی،
وبوی دل انگیز عطر  نسیمی/
در غربت ازل
غزل غزل
وتنها برایت
بنویسم
بند ب بند
تا پایان محکومیتم
آنگاه
شاید بگشایی
در قفس را
وآزاد کنی
از بند
عاشق ت را
تا چشمانم را بشویم دیگر بار
بر جوی سرشت بهشت
با تبسمی
به نظاره بنشینم
شاید وقتی دیگر
که قرار عاشقی مان
را
دیگر نه از خاطر ببریم
ونه  دل ببریم
دلبری را/
ذهن در تلاطم است
رویاهای خواستن را
درفصل نوشیدن
قحط محبت
درکسوت آینه
هر کس که سری بلند کند
سربلند شد
در بلندای  سکوت ضرب آهنگی
در پس پس لرزه های این عشق
چه دلواپسیی حاکم است/
چه حکم می کنی،
بچینم
یک دسته ستاره  از آسمان ،
یا دسته ای   خوشه ازگندم دشتزار
ویا یک سبد سیب سرخ از باغ همین حوالی
که بوی تند تعفن تشکیک ها را از سرمان بیرون کند
این عطر دل انگیز میان کوچه باغ های خیال
و بیانگیزد در مشام جان وسودای دل
فرتوری ‌از تو در خیالم
که تنها اوست
آرامشم
در

شکیب فصل تنهایی دل



 


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۴۰۰

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۱۱ ۰ ۰ ۴۰۰



رهی سوی وصال یار می خواهم نشانم ده
قفس اینجا برای عشق دلبر تنگ می باشد
نوا وغصه دارم دردل ازهجران  نمی دانی!
وپاداش سرسودایی من سنگ می باشد
رسیده موسم وصل ولب لعل نگار ما
فراق ما وآن دلبر دو صد فرسنگ می باشد
وظیفه حکم این دارم سوالی ازتو بنمایم
مگو ازعشق بی پایان که حکم جنگ می باشد
نه پای آمدن دارم نه درسر شوق ماندن را
که پای این دل عاشق همیشه لنگ می باشد
هنر درشعر ودرظلمت ضمیمه باکلام ما
دراین شعر ودراین دفتر به آب ورنگ می باشد
بیا بنمای ره کوتاه لبم رابوسه باران کن
که گویند عاشقان یارت چه شوخ وشنگ می باشد


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۱۰ ۰ ۰ ۴۵۶

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۱۰ ۰ ۰ ۴۵۶


آنقدر در کوی تو حیران وسرگردان شوم
در غم هجران تو در خون خود غلطان شوم
همچو مجنون مسلکان در کوی تو مسکن کنم
یا برای وصل تو ای یار در زندان شوم
ای که عشقت از ازل با هستیم پیوند خورد
گو چگونه درد هجرت را کنون درمان شوم
در دو چشمم نازنینا جستجو کن اشک را 

چون توانم‌نازنین در هجر تو خندان شوم

کی توانم در دلت  ای دلبر ای  زیبای من
ساعتی را جای گیرم اندر آن مهمان شوم


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۱۰ ۰ ۰ ۴۷۱

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۱۰ ۰ ۰ ۴۷۱



ازغم عشق تودرشوردلم افتاده
پای من درگل این عشق چلیپامانده
صدجفاکرده به من دلبرمن امادل
روزوشب درطلب عشق رخش وامانده
غم به دل مانده زجورغم ایام فراق
یاد آن دلبرما دردل شیدا مانده
ره نهم درسرکویش به امیددیدار
سرسپارم به درش تارمقی جامانده
گه به این (ناظم) غمدیده توبنما نظری
اگرازرحم به جانت غم ماجامانده


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۰۴ ۱ ۰ ۴۴۴

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۱-۰۴ ۱ ۰ ۴۴۴


تو چه کردی که مرا عاشق و شیدا کردی
وچه آشوب در این معرکه بر پا کردی
عاشق چشم خمار توشدم وقتی که
آمدی وبه دلم شورش وغوغا کردی
باختم دل به کمند سر زُلفان سیات
لامروت تو چه بندی زسر زلف به پاها کردی
غمزه ی برق نگاه تو مرا کرد اسیر
این چه مِهر یست که با چشم من انشا کردی
ناله ها دارم از آنروز که دیدم به دَمی
چادر خویش زعِشوه به بَرم وا کردی
شال روی سر تو جادوی عرفان می کرد
وقتی آنرا به بَر زلفِ چلیپا کردی
مَردم چشم تو بُرد از دل من صبر وقرار
چونکه آنرا زِ چپ وراست هویدا کردی
سینه چاک غم توگشتم و مجنون فراق
از همانروز که درکُنج دلم جا کردی
نازنین،  آمدی و قلب و دلم خانه توست
آفرین ، خوب به دل منزل و مأوا کردی
آمدی لطف خدا شامل حالم شد و باز
چقدر  هَمهمه در این دل رسوا  کردی
شعبده  کردی و از واژه دلم شعر نوشت
عشق را آمدی و معنی و معنا کردی
روی قلبم شده حَک عِقد میان من وتوست
عَهد عشقی که بر این صفحه توامضا کردی


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۲۶ ۰ ۰ ۳۸۴

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۲۶ ۰ ۰ ۳۸۴


۱ ۲ ۳ ... ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ... ۱۵ ۱۶ ۱۷

شعرهای علیرضا ناظمی

شاعر ،نویسنده و منتقد

اشعار و سروده های پارسی شاعر علیرضا ناظمی(ناظم)