تایتل قالب


۱۶۵ مطلب توسط «علیرضا ناظمی» ثبت شده است

به دیدگان من ای جان جمال تو زیباست
شکوه و شوکت وفَرّ وکمال تو والاست
توخود چو شمس عیانی و فاش می بینم
درخشش تو به عالم به هر کجا پیداست
تو ماه شام خموشان شهر غمهایی
تو چلچراغ نگاهی که دیده ات گویاست
تو در محبت و نیکی زبانزدی هرجا
ورحمت تو به هرجا چو جاری دریاست
به هر کجا که روی غم گریزد از آنجا
مرام و مسلک تو در، زُدودن غمهاست
ز دست بخشش تو آشیانه می گیرند
کبوتران غریبی که اوجشان بالاست
تو معنی کَرم و لطف و مهرِجانانی
که از عنایتت انبوه مِهر هم پیداست
رفیق هستی ویکدل وخوب می دانم
دلِ عزیز تو در راه عشق بی همتاست
به بی قراری دلها به وقت درد وغمان
امید بخشیِ  تو خود قرار این دلهاست
گشای چشم سر خود ببین که در اندوه
نمانده چشم کسی که زعاشقی بیناست
از آن جمال قشنگت غم جهان دور است
نگو که غرق  غمی  ادعای تو بیجاست
تمام خلق جهان دیدگان به راه تواند
بیا تو دست فشان گر چه زنگ بر دلهاست
قیام  کن  تو  ز نو  انقلاب  کن  از  نو
که در تلاطم دریا سُکون چنان رویاست
تو خود بهشت شناسی، بهشت را دریاب
که آدمی چقدر بی تو در پی حَوّاست


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۱۹ ۰ ۰ ۳۵۰

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۱۹ ۰ ۰ ۳۵۰



هیچ می دانی
این ثانیه ها
بی تو
بی تاب شدند
اشکها باریدند
سینه ها لرزیدند
ودقایق ها
ازهجرانت
بازهم می سوزند


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۱۸ ۰ ۰ ۲۸۷

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۱۸ ۰ ۰ ۲۸۷


سکوتِ درخت،
مَرگ گُنجشک
به
شرط
سلامتی


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۱۵ ۰ ۰ ۳۰۲

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۱۵ ۰ ۰ ۳۰۲


شعرشهید سرلشگر حاج قاسم سلیمانی

تقدیم به روح بلند سردار آسمانی دلها:

می رود او ولی نمی فهمی،می رسد او ولی نمی دانی/معنی رفتنُ نماندن را،توی این هوی و های   انسانی

اهل ماندن نبودُ وبودُ و رفت،اهل گفتن نبود وگفتُ شد/ای شماها که مانده اید چه شد،نقش هاتان تمام حیرانی
لحظه هایش همیشه پر از شور،چهره اوبه سانِ کوکبِ نور/بر لبش ذکرهای استشهاد،لا اله خدای سبحانی
حال او حالتی سمایی بود ،خط مَشی اش ره وِلایی بود
در دلش شوقی از شهادت داشت،صاحب چشم های عرفانی
وطنش جای جای دنیا بود، نه فقط میهنش همینجا بود/توی سوریه وعراق ویمن،یا کنار عمادِلبنانی
دا عِش از نام اوبه خود لرزید،آمری کا ازوجود او ترسید/صِه یونیست از وجود اوبه مِحَن،جان فدای تو مرد ایرانی
عاشق لحظه شهادت بود،وه چه این مرد باشهامت بود/روح او عشق بی نهایت بود ،سیدی قاسمَ السّلیمانی


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۱۳ ۰ ۰ ۳۱۷

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۱۳ ۰ ۰ ۳۱۷


ساده که باشی
اُلاغ ها هم برایت
دُم تکان می دهند
می خواهم ،ساده
باشم
امّا!!
احمق، نه


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۱۳ ۰ ۰ ۲۶۷

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۱۳ ۰ ۰ ۲۶۷



دلم  را
به قفسِ پرنده
گره می زنم
پاییز ِ
پَرریزانش گذشت
گویی
روییدن پرهاش نزدیک است





 


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۱۳ ۰ ۰ ۲۴۰

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۱۳ ۰ ۰ ۲۴۰


گُل به چنگال خار گشته اسیر
دل زِ سودای یار گشته اسیر
صبحت از رفتن ُ زماندن نیست
رفته و مانده  زار گشته اسیر
دستها  در کمند خِرمن یار
پایِ دل، ناگوار گشته اسیر
توی تاریخ می شود تکرار
شاعری سربه دار گشته اسیر
رو به اتمام  هر چه آغازاست
دل در آغاز کار گشته اسیر
بُرده از دل قرار وصبر زتن
ودلی بی قرار گشته اسیر
دردهایَ ش  بجان خریدارم
من بمیرم که یارگشته اسیر
جان فدای تمام هستی او
که به کُنجی نگار گشته اسیر
آخرش من زداغ  می میرم
چونکه گُل در غُبار گشته اسیر
 


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۰۹ ۱ ۰ ۲۹۷

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۰۹ ۱ ۰ ۲۹۷


دستانم را که
می گیری
لبهایم برای
بوسیدنت
قنوت می گیرند


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۰۹ ۰ ۰ ۲۵۰

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۰۹ ۰ ۰ ۲۵۰


تقاطع پاییز را
که دور زدی
زمستانِ دلم
قرار گرفت


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۰۹ ۰ ۰ ۲۹۶

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۰۹ ۰ ۰ ۲۹۶


عاشق که شدی
تنفگنت را بشکن
به احترام
شکار ممنوع


علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۰۹ ۰ ۰ ۱۹۶

علیرضا ناظمی ۹۸-۱۰-۰۹ ۰ ۰ ۱۹۶


۱ ۲ ۳ ... ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ... ۱۵ ۱۶ ۱۷

شعرهای علیرضا ناظمی

شاعر ،نویسنده و منتقد

اشعار و سروده های پارسی شاعر علیرضا ناظمی(ناظم)