تایتل قالب


ببند، دروازه های شب را
وببر مرا  به سور غمزه ی چشمانت
تا  بودن را پیمانی ببندیم
پنجه  در پنجه نگاه
این سوی  آن پنجره
ولیعهد خمیازه های چشمانم
می شنوی آواز حنجره ام را
در ماه .
ومی بینی  چگونه  می رقصد در
سایه
  تار به گیسوی مشوش حنایی
بگذار باز کنم برایت گره های درهم تنیده را
آغوش ولرم لب را
تامست شوم از بوی مهلو ومیخک تنت
و آرام ببوسم شمایل قاب قرآن ات
آه
آه
آه
که چقدر زیبا؛  در آمده ای به هیات راه
و قدم می زنی تا صبح ارخالق به تن کوچه

#علی رضا_ناظمی

علیرضا ناظمی ۳۰ تیر ۹۹ ، ۰۰:۳۴ ۰ ۰ ۱۸۶

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

شعرهای علیرضا ناظمی

شاعر ،نویسنده و منتقد

اشعار و سروده های پارسی شاعر علیرضا ناظمی(ناظم)