تایتل قالب


دراین اندوه رستاخیز
دراین بهت حضورقاصدکها درشب پائیز
من از شرم نگاه تاک بی تابم
ودل آزرده از ادراک مهتابم
کمی آزرده حالم
از هجوم سایه های کوهها بر سطرهای خاک
دلگیرم من از آزادی تیهو،شکار باز
واز دربند کردن های تیباهای دشت ناز
دلم گیر است ،درگیر است ،شب گیر است
در گیرایی آن شیر در شیر
دژم مرد افکن در شط جالیز
من از اسطوره های نخل خرما تن
واز آن نخبگان غلغله در بوستان افکن
واز دستان سرد رخ نموده در حصار دن
واز آن جلبکان رسته در جلباب هویت
من از افیون قدرت،حب نام و کسوت
اندیشه های پوچ دجالی
بدون مصلحت اندیشی فردای این ملت
ملولم
سخت بیزارم
به تن دارم لباسی عاری از نام ونژاد و
ننگ وخودخواهی
برای میهنم تفسیر یک اکسیر می خواهم
برای کارگرها راحتی در یک شب دلگیر می خواهم
برای، کودکان کار یک شام پر از تصویر می خواهم
برای ، مادران کار دو پستان شیر می خواهم
وجهل و پوچی و غفلت به صد زنجیر می خواهم
وعقل وعزت و علم وخرد را بی غل وغش بی می تزویر می خواهم
برون کن از تن من یارب این فخر، این لباس تن
ردای فقر وخسران را
ودر من زنده کن
این اعتبار خاک
ایران را
بنوش از جام خسرو
بر من دلداده ی مام وطن اینک
ومستوری ببر از چشم من
در  انزوای
سوگ هویت
#علیرضا_ناظمی
۱۳اردیبهشت ۱۳۹۹
اصفهان


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

شعرهای علیرضا ناظمی

شاعر ،نویسنده و منتقد

اشعار و سروده های پارسی شاعر علیرضا ناظمی(ناظم)