تایتل قالب


۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بی نوا» ثبت شده است

از چهارباغ تن

الله وردیخان را
بنشین به تماسا
وجلفا را
در سیر افق/
و بایست.
در پیمایش طلوع صبحگاهی
چشم های خیره مانده
بر انحنای نور
سیالیت زمین/
اندیشه کن ترانه ی باز باران 
رصد کن
دالان های پل را
طاق های پالانی
حلقه به حلقه
تودرتو
زمزمه ی زلال خواجو را
بر بستر زنده رود دل/
وبه سی و سه نسل
رد شده از
معلق الفبا
فکر کن/
فراز کالسکه ی شاهی
اوج بگیر
تماشا ی
رنگین کمان ایستاده
بر درگاه صفه
بانتظار اشراق سهروردی ،
ورق بزن
ابن مسکویه را
ودانه بریز کبوتران
مدرسه هنر را
ستاره برگیر از آسمان
خیره شو به شرق
در آغوشِ مجمرِ خورشید
همای آسمانه ،
فردوسی ورجاوند
تاکهای انس گرفته ،
با دیوار های خیال
ودست انیس راببوس ،
به رسم صغیر
ناله سر کن بامرغ سحر
نوا بنوش
صائب بچرخان  کاچی
آهن وفولاد را در تبارزه
نقاشی ابرها را
در سرادقات فرشچیان
عباسی عباسی ببخش
از سرسبزی واژه ها
دال های سهراب
و مدلول های /
محبت شهیر را
زمزمه کن آتش دل را
همنوا با سلام کسایی
میان تارِ تنهایی
در بهار خوش منوچهری
بگذر آراسته
از کهکشان خیال چکاوک ها
تازه کن نفسی در هوای هاتف
در چنبره ی سبزه زاران
ناژوان زرسنج
بنوش ترنجبین  واله را
سروش بنفشه ها
راغب اطلسی ها نیز
وارمغان بیاور
طعم گس /
گیلاس فرهادی دل را
درمزمزه ی معرق های ،
جلوس کرده
بر صورت فلکی  قیصریه /
صف به صف
ردیف به ردیف
سان ببین
سپاه در سپاه
لشگر ادب را
درنقش جهان خسته
از رنج زمانه
در شهر موزه ای
به وسعت جهان
ازدلارام دل آرام
کمال روشنا
جمال هنر
رشحه ی بهاری
شکیب فصل تنهایی
کن دل را
عاشق شو
ندای شیدا را
درآغوش نشاط
نیاصرم بخوان
در جاریِ ‌شهر موزه
در دل کوچه باغ ها
عاشق شو /
که زندگی جاریست در تو

 


علیرضا ناظمی ۹۹-۱-۱۲ ۰ ۰ ۲۹۳

علیرضا ناظمی ۹۹-۱-۱۲ ۰ ۰ ۲۹۳



بگذر تو از خطای من وعفو  ما بکن
رحمی زلطف خویش براین بی نوا بکن
ای آنکه مهر توست فزون از هزار بار
یک بار عفو بنده  برای خدا بکن
سر در گریبانم  وبر دل ملال هاست
گرد ملال پاک ز دامان ما بکن
رنجیده خاطری قبول، ولی از سرکرم
یک گوشه چشم، رحم به من از وفا بکن
قصدم نبوده آنکه تو را رنجشی رسد
حق داری، عذر خواهم و دفع بلا بکن
باور کن که نیت من بد نبوده است
غمگینی و ملول دلت را رضا بکن
من شرمسارم که دلت را شکسته ام
ای دل شکسته رحم بر این آشنا بکن
از من اگر که خسته شدی میروم ولی
جرمم ببخش و خنده خود بر ملا بکن
لبخند مهربان تو من را بس است بس
یک خنده کن، بارها زدلت غم جدا بکن
یک‌بار تو ببخش، اگر صد دلیل هست
پس صد هزار بار گذر از خطا بکن
یک عمر نوکری در خانه ات کنم
با یک نگاه خادم خود را صدا بکن
(ناظم) به لطف بی حدایشان قسم بخور
در محضرش تو دین خودت را ادا بکن




 


علیرضا ناظمی ۹۸-۷-۲۵ ۰ ۰ ۲۳۵

علیرضا ناظمی ۹۸-۷-۲۵ ۰ ۰ ۲۳۵


شعرهای علیرضا ناظمی

شاعر ،نویسنده و منتقد

اشعار و سروده های پارسی شاعر علیرضا ناظمی(ناظم)