کنارت
سفره ای می گسترد
دلم از مهر
تا پیاله پیاله
بنوشم از سور
چشمانت
عشق
مهمان کنم
لبهایم را
به
بوسه هایی از
شرم همیشگی ات
#علیرضا_ناظمی
کنارت
سفره ای می گسترد
دلم از مهر
تا پیاله پیاله
بنوشم از سور
چشمانت
عشق
مهمان کنم
لبهایم را
به
بوسه هایی از
شرم همیشگی ات
#علیرضا_ناظمی
آنقدر در کوی تو حیران وسرگردان شوم
در غم هجران تو در خون خود غلطان شوم
همچو مجنون مسلکان در کوی تو مسکن کنم
یا برای وصل تو ای یار در زندان شوم
ای که عشقت از ازل با هستیم پیوند خورد
گو چگونه درد هجرت را کنون درمان شوم
در دو چشمم نازنینا جستجو کن اشک را
چون توانمنازنین در هجر تو خندان شوم
کی توانم در دلت ای دلبر ای زیبای من
ساعتی را جای گیرم اندر آن مهمان شوم