حال مایاران زشورعاشقی مجنون زعشق
روح ماازجنس عشق وجسم مامشحون زعشق
سهم ماازبوستان معرفت انبوه شورعاشقی
یافزونی ازغم دلدادگی مدیون زعشق
یادمان باشد، لطافت را، شرف را، عشق را
حاصل دلبستگی های درون مرهون زعشق
نیست درخاطر بجز عشق وغم هجران ووصل
ازتب وتاب فراق ولاجرم مصون زعشق
نرگس چشم من امشب نوحه خوان دلبر است
نغمه ها می سازد ازاین نای دل موزون زعشق
ازدلستان مروت وام ها دارد دلم
هردم ازاندیشه ام پیداست این مکنون زعشق
ظاهرا باعشق هوخوکرده ام بنگرکه من
آسمانی گشته ام هستم بسی مفتون زعشق
میل کوی یاردارم باده نابم دهید
یکدم از آن ساغر مشکل گشا معجون زعشق
یارب ازاین لطف بی حدت که ما را شد نصیب
تابه کی گویم سپاس حضرتت ممنون زعشق
ناظما،افسون عشقت چون به جانت زد شرر
یابنوش این زهررا یاشعرگو مضمون زعشق
نظرات (۰)