تایتل قالب



با سلام درود به شاعر محترم
در مقوله نقد در اشعار کلاسیک آنچه قابل توصیف وبیان است توجه به دونکته است
اول قالب بیرونی یا روساخت
و دوم محتوا وژرف ساخت شعر
در سروده های شاعر محترم  با ساختار غزل
قالب بیرونی شامل عروض ،قافیه
جناب کاوسی ذوق خوب وطبع روانی را دارا هستند،ظرافت های شعر سنتی را از قبیل عروض و قافیه و ردیف را که فرم خارجی وقالب اشعار هستند را خوب می شناسند.
واما فرم درونی شعر شور وشگفتی نابی را جلوه گر نیستند چون با زبان امروزی ومعاصر در قالب غزل، واژه هایی به روز وشاعرانه در خدمت شاعر نیستند نمونه های غزل نئو کلاسیک جناب حسین منزوی وادیب برومند را می توان در قالب کلاسیک واما در کاربرد غنی اشاره کرد.
سرودها علیرغم زیبایی ذهنیت گرایانه بودند واگر نگاه شاعر در سروده ها به محیط پیرامون وفضا سازی عینیت گرایانه در دستور کار ایشان قرار گیرد قطعا اشعار خوب وبه روزی را خواهند داشت.
با آرزوی موفقیت برای شاعر محترم
علی رضا ناظمی

 

سه سروده از جناب آقای رجبعلی کاوسی قافی 

سروده نخست

چـنان از خاطـرت  گشتم  فـراموش
که  مدهـوشم  زِ  جام درد  مدهوش

زلالــی هــای    گـــرم    خــاطـراتت
درون  سیـنه ی مـن  می زنـد جوش

مـیان   ایـن   هـمه    تـن های   تنـها
می ی تنـهایی ام  را  می کنم نـوش

بـه   بستر   می روم    تنـها   ولـیکن 
خیالت  می شود  بـا من  هـم آغوش

چنان از خود شدم  بیخود کـه گویی
پریـده از سرم هـم عقل و هـم هوش

نـدارم   تـاب   مانـدن  ،  پـای  رفتن
که  بار درد هـایـم  مانـده  بـر  دوش

دلـم   سنگ   صـبوری   شد   بـرایـم
که هرشب شکوه هایم می کندگوش

سروده دوم

تابه گوش جان شنیدم من خطاب عشق را
برگزیدم از برای چشم قاب عشق را

سوختم از آتش عشقی که در دل داشتم
تابه جان خود خریدم التهاب عشق را

بارها بارقص ابرویش اشارت ها نمود
من به طرز دیگری دادم جواب عشق را

تاسحرچشم انتطارو دیده بردر دوختم
تابگویم از برای چشم خواب عشق را

انعکاس صبح در منشورچشمم دیدنیست
تا تماشا می نمایم آفتاب عشق را

قاضی چشمت به کفرم گرچه فتوا داده است
آیه آیه خوانده ام از بر  کتاب عشق را

سروده سوم

اگریک شب نگاهت ماه من بود
خیالت تاسحر همراه من بود

به هنگام عبور از ظلمت شب
دوچشمت شب چراغ راه من بود

میان  بازی  شطرنج  عشقت
هراسان از پیاده شاه من بود

ز رقص دست من تاشانه ی تو
گناه از پنجه ی کوتاه من بود

شب و تردید و تنهایی و طوفان
همیشه همره ناگاه من بود

چنان که کشتی بی بادبانی
به دست موج لنگرگاه من بود

اگر فریاد من در باد گم شد
سکوتم ناله ی جانکاه من بود

در آن پس لرزه های  نا امیدی
حباب روی دریا آه من بود

خدا را در  دل  آیینه  دیدم
که تنها رهنمای راه من بود


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

شعرهای علیرضا ناظمی

شاعر ،نویسنده و منتقد

اشعار و سروده های پارسی شاعر علیرضا ناظمی(ناظم)