تایتل قالب


از سرنوشت خویش در آزار بوده ام
عاشق ولی رها رغم یار بوده ام
شب‌های من همه طی شد به بی کسی
لیکن رهین عشق وغم یار بوده ام
روزم به شام حسرت لبخند ماند وبس
یا همنشین این دل غمبار بوده ام
فردای من چه می شود از این همه خیال
رسوا شوم اگر که عشق خریدار بوده ام
ناگه به آسمان خیالم وزید عشق
ضمناً به طعنه گفت که ناچار بوده ام
صاحب کرامتی به دلم پا نهاد و گفت
آصف بیا که بهر تو من یار بوده ام
یاران به لحظه ای به دلم عشق جان گرفت
نالید دل که بی تو گرفتار بوده ام
روزم بسی زحضورت صفا گرفت
از لحظه ای که با تو به گفتار بوده ام
یارا بمان تو کنارم بسی که چون
ظلمت زده به لحظه دیدار بوده ام
خندان شود دلم زوصال تو ای حبیب
من (ناظمم)که عشق خریدار بوده ام
وای از فراق و هجر تو ای یوسف غریب
یعقوب بی کسم که دل افگار بوده ام


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۷ ۰ ۰ ۲۸۴

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۷ ۰ ۰ ۲۸۴


مجنون منم کزداغ هجرت اشکبارم
حرفی بجز من دوستت دارم ندارم
محوجمالت هستم وشیدای عشقت
دائم ازاین عشق الهی بیقرارم
روح و روانم هستی و تو مطمئن باش
فردا تراچون تاج برسرم گذارم
جانان خوبم چون شود من رافراموش
عهدی که ازدیروز وفردا باتودارم


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۶ ۰ ۰ ۲۱۴

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۶ ۰ ۰ ۲۱۴


طائر کوی تو منم، از دل و جان وفا کنم
من ز فراق تو چه سان لبم به خنده وا کنم
نرو ز پیش من تو ای جان من و سرشک من
هستی من بسته به تو، بی تو چه هوی و ها کنم
این دل هرزه گرد من مست نشد به جام کس
دست تو و شراب می، نوشم و اقتدا کنم
زهی هزار آفرین بر تو نگار نازنین
یک سره کار من بساز که آبرو رها کنم
قد تو مهر و ماه من، صورت تو هلال من
روی من است سوی تو، نام تو را صدا کنم
دست تو تکیه گاه من، پای تو پا به پای من
حدیث توست شعر من، شور و شعف به پا کنم
یاد تو جمله هست من، بودن توست هست من
یار من ای نگار من، بی تو چه سان صفا کنم؟
راه تو سیل غم مرا، مده به کام غم مرا
مست سبوی دلکشت شدم چرا حیا کنم
یک یک این کلام من زمزمه حضور توست
یکایک این نوشته ها مأمن التجا کنم
ای مه نیکروی من، دل به تو بسته ام ببین
دل مبر از من حزین، که من به خود جفا کنم
نگار نازنین من، دلبر مه جبین من
لعل لبت شراب من، شرر به دل به پا کنم


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۶ ۰ ۰ ۲۳۲

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۶ ۰ ۰ ۲۳۲


درزلال آبگینه چشمانت
میتوانم فهمید
که تواز  زمزمه زنجره ها می آیی
دربهارینه فصل بودن
دوستت دارم من
ای تو زیبا رخ فردای کنون
ای تومحبوب ترین فصل جنون
بی تو تامرز فنا خواهم رفت
باتوباعشق وصفاخواهم شد
ای طربناک ترین شعرمن وشور دلم
در ره عشق تو من پا به گلم
پا منه روی دلم
بی تو دلبر بخدا عشق غریبستان است


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۳۲

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۳۲


زلال آینه ها را بیا و باور  کن
شکوه ومنزلتی نو طلب زداور کن
پریش وزخمی ام ای جان بیاوازسرمهر
ترحمی به دل این به غم شناور کن
توازتبار کدامین قبیله آمده ای
نگاه شرقی خود را به سوی خاورکن
رفیق هستی ویکدل همیشه می مانی؟
درخت زخمی جان مراتناورکن


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۱ ۰ ۲۴۰

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۱ ۰ ۲۴۰


 

محو جمال یارم ومحتاج یک نگاه
جز عشق وی به دلم نیست هیچگاه
ترسم عنایتی نکند از کرم به من
بر من که بنده ام به درش صبح وشامگاه
یا از دمش بمیرم ویا زنده از می اش
وآنگه به ره درآیم از این در به خانقاه
کردم خطا وجرم فزون وامید هست
یکجا ببخشدم زکرم زین همه گناه
لعل لبش که دید ونشد مست جام وی
یعنی که ناظمی نکند هیچ اشتباه


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۱۹

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۱۹



ازغم عشق تو درسوزوگدازم چه کنم
شب وروزم همه دررازونیازم چه کنم
تا که عاشق شده ام حال خوشی نیست مرا
رهنما باش مرا چاره چه سازم چه کنم
به جزامید وصال تو مرانیست خیال
گربه درگاه تومن شعرنسازم چه کنم
فکرمن بود که ازبند رهایی یابم
چون زبندم نرهانی گل نازم چه کنم
چشم تاچشم پی وصل تودرراه شدم
ای توامید من ای محرم رازم چه کنم
تابه امید توجانا پرزد این مرغ دلم
من اسیر قفس بسته وبازم چه کنم


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۰۱

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۰۱



آنروز که دیدم من سیمای ترادرراه
عاشق شدم ومجنون ازعشق شدم آگاه
من مست نگاه تو، چشمم به طواف تو
دیدم چو سراپایت آنگاه کشیدم آه
درکوی تو گم گشتم دیوانه خم گشتم
آنگه که نهادم من ازعشق قدم درراه
توبودی ومن اما مهجور زیکدیگر
من غمزده ازهجران دلداده وخاطرخواه
ازتونتوانم گفت افسانه افسونگر
دلداده شیدا و دلباخته ی ناگاه
درقلب توحس کردم غوغای شعف گونه
وقتی که نگاه من باچشم توشدهمراه
مجنون توام بنگر احساس وکلامم را
یک بوسه بده من را بنمای سخن کوتاه


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۲۸

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۵ ۰ ۰ ۲۲۸



حال مایاران زشورعاشقی مجنون زعشق
روح ماازجنس عشق وجسم مامشحون زعشق
سهم ماازبوستان معرفت انبوه شورعاشقی
یافزونی ازغم دلدادگی مدیون زعشق
یادمان باشد، لطافت را، شرف را، عشق را
حاصل دلبستگی های درون مرهون زعشق
نیست درخاطر بجز عشق وغم هجران ووصل
ازتب وتاب فراق ولاجرم مصون زعشق
نرگس چشم من امشب نوحه خوان دلبر است
نغمه ها می سازد ازاین نای دل موزون زعشق
ازدلستان مروت وام ها دارد دلم
هردم ازاندیشه ام پیداست این مکنون زعشق
ظاهرا باعشق هوخوکرده ام بنگرکه من
آسمانی گشته ام هستم بسی مفتون زعشق
میل کوی یاردارم باده نابم دهید
یکدم از آن ساغر مشکل گشا معجون زعشق
یارب ازاین لطف بی حدت که ما را شد نصیب
تابه کی گویم سپاس حضرتت ممنون زعشق

ناظما،افسون عشقت چون به جانت زد شرر

یابنوش این زهررا یاشعرگو مضمون زعشق


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۳ ۰ ۰ ۲۵۳

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۳ ۰ ۰ ۲۵۳


حرف بزن سخن بگو سکوت توست آتشین
سهم من ازسکوت تو عزلت خامشم ببین
یارمن ای نگارمن ای همه بود وهست من
نگو سخن زرفتنت مکن دل مراغمین
حضورتوست رویشی زعطر لاله زارها
مهر تو هم بشارتم دهد زشعر دلنشین
یاد تو جمله هست من عشق توپای بست من
دردل من ببین زدی شراره های آتشین
یاورمهربان من عشق تو زیب جان من
ای تو تمام عشق من برتوهزار آفرین
نگارخوب ونازنین نام توخوب ودلنشین
برای توسروده ام سخن به شعر بی قرین


علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۳ ۰ ۰ ۲۱۵

علیرضا ناظمی ۹۸-۸-۰۳ ۰ ۰ ۲۱۵


۱ ۲ ۳ ... ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷

شعرهای علیرضا ناظمی

شاعر ،نویسنده و منتقد

اشعار و سروده های پارسی شاعر علیرضا ناظمی(ناظم)